دانلود تحقیق نقش زنان در فعالیتهای اجتماعی اقتصادی در جامعه
باید بپذیریم كه در نظر گرفتن نقش و جایگاه زنان روستایی در برنامههای توسعه فرهنگی و اجتماعی اقتصادی روستا نه تنها امری ضروری است بلكه در روند توسعه امری حیاتی به نظر میآید
توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود.
مقدمه:
جغرافیای انسانی در دهههای اخیر دستخوش تحولات مهمی گردیده كه این تغییرات نه تنها در روش بلكه در محتوا ظهور یافته است. در این راستا مطالب جدیدی مطرح شده و عناوین تازهای اتخاذ گردیده است. یكی از موضوعات بالقوه قدرتمندی كه در تحقیقات میدانی جغرافیا در حال نشو و نما میباشد بر مسایل مربوط به زنان و تقسیم كار جنسیتی تاكید میورزد ضرورت طرح اینگونه سوالات از یك سو ناشی از آگاهی فزاینده جغرافیدانان در جهت بكارگیری قواعد و قوانین اجتماعی در تجزیه و تحلیلهای جغرافیایی بوده و از سوی دیگر به این دلیل بوده است كه جهت انجام اصلاحات لازم برای رسیدن به چهارچوب عملی و نتیجهگیری صحیح از مسایل خاص اجتماعی- فضایی الزاماً بكارگیری ابزارها و تكنیكهای خاص این علم ضرورت مییابد.
بدین منظور در سال 1984 اولین كتابی كه با دیدگاه جغرافیا و جنسیت تدوین شده بود به چاپ رسید این كتاب در حال حاضر خارج از چاپ میباشد.[1]
ظهور علاقهها و توجه بیشتر به شناخت موقعیت زنان در جغرافیای بریتانیا عمدتاً در اواخر 1970 آغاز گردید. در ایالات متحده و بریتانیا ابتدا در جهت برخورداری زنان و دسترسی برابر آنان به منابع از جمله اشتغال تاكید بیشتری صورت میگرفته و در پی آن زنان در تحقیقات جغرافیایی توجه بیشتر را كسب نمودند.[2]
به دنبال آن به سرعت یك جغرافیای فمنیست واضحتری توسعه یافت كه نه تنها بر موارد مطالعه جغرافیا بلكه به روش به كار رفته برای سازماندهی این دانش به منظور جلب نظرات بیشتر به امور زنان با دید انتقادی مینگریست. این انتقادات بیشترین بحثها را در طی 15 سال در توسعه جغرافیا برانگیخته است.[3]
جغرافی دانان فمنیست مدت زیادی این مساله را كه در نظم حاكم توسط مردان نتایج جدی را در بر داشته و اینكه چه چیزی به عنوان دانش جغرافیای واقعی به حساب میآید و هم چه كسی میتواند چنین دانشی را گسترش دهد، مورد بحث قرار دادهاند. آنها اصرار داشتند كه جغرافیا یك سری فرضیات نامعین درباره اینكه مردان و زنان چه كاری انجام میدهند و اینكه آن نظمی كه بر فضاها، مكانها و چشماندازها متمركز شده یك نظم مردانه است را مطرح میكند.
با توجه به مسایل مربوط به زنان مانك و هانس[4]در مقالهای روشنگر نه تنها بر اتخاذ دیدگاهی جغرافیایی بر چنین نظراتی تاكید داشته بلكه بر ضرورت موقت كردن انتقالی را كه بر اساس نظر مولفین توسط انحرافات بوجود آمده در جریان فمنیستی غیر قابل دسترس شده است اقرار ورزیدهاند.
این اشتباه خواهد بود كه گمان شود جغرافیدانان بطور كلی با مسایل زنان درگیر نیستند، هر چند كه در واقع غالب كارهایشان در مورد زنان آشكارا به سمت مردان گرایش مییابد، برای مثال در مطالعه مسایل مهاجرت اگر نویسندگان و مولفین مهاجرت زنان را نادیده میگیرند و تنها به این فرض ساده كه توده عظیمی از مهاجرت در پی ازدواج صورت میپذیرد اكتفا مینمایند.
تحقیق حاضر تنها اقدام سطحی را برای پر كردن خلاء در تحقیقات جغرافیایی انجام داده و در جستجوی راههای برای تاكید بر مشاركت زنان در نواحی روستایی جهت دستیابی به توسعه همه جانبه میباشند شد سابقه این گونه تحقیقات در ایران نسبتاً جدید است. سالهای اخیر شاهدی بوده است بر انفجاری در مطالعاتی كه زنان و نقش آنان را در اقتصاد بررسی مینمایند. در غالب این مطالعات ضرورت تغییر نقش و جایگاه زنان در زمینههای وسیعتر اجتماعی مورد تاكید قرار گرفته است. اگر چه زنان شهری از سوی دانشمندان جامعه شناسی مورد توجه بیشتری قرار داشتهاند، لیكن در اكثر موارد زنان روستایی علیرغم مشاركت فوقالعادشان در زندگی اقتصادی عمدتاً مورد فراموشی قرار گرفتهاند. زنان روستایی كه به پایینترین قشر جامعه تعلق دارند شاید نامرئیترین مشاركت كنندگان در فرایند اقتصادی باشند در حالیكه زنان شهری به لحاظ اینكه بیشترین ظهور را در زندگی اقتصادی خود دارند، نرخ مشاركتشان نیز در فعالیتهای اقتصادی بیشتر و بهتر برآورد شده است.
برخلاف نرخ مشاركت مردان به نظر میرسد مشاركت زنان نسبت به یك دسته از عوامل اكولوژیكی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی حساس باشد. حتی اصول بنیادی تقسیم كار جنسیتی نیروی كار نیز از ناحیهای به ناحیه دیگر تغییرپذیر است بدین ترتیب ملاحظات فوقانگیزه اصلی برای مطالعه این مساله را فراهم ساخته است.
فصل اول
طرح تحقیق
| |
1-1- بیان مساله:
از آنجائیكه سازماندهی تولید در بسیاری از روستاهای كشورمان بر سازمان خانوادگی استوار است، میتوان بر اهمیت نقش افراد خانواده پی برد. با توفیق در تقسیم كار جنسیتی در واحد خانوار روستایی، میتوان به وظائف بیشمار آشكار و نهان زنان در مقابل وظایف مردان (بویژه نقش سرپرست خانوار) اشاره كرد. بطور كلی در كنار كاركرد خانوادگی (نگهداری و پرورش كودكان و انجام خدمات مربوط به خانه) و ایفای نقش همسری زنان روستایی چه به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم در امور گوناگون مربوط به تولید نیز نقش دارند. هر چند كه كمتر به عنوان شاغل محسوب میگردند و عمدتاً اینگونه وظائف با امور خانهداری ادغام گردیده و جزو وظائف روزمره آنان به شمار میرود. بنابراین نقش تولیدی زنان روستایی به صورتی پنهان به انجام رسیده و كمتر تجلی اقتصادی و حتی اجتماعی یافته است. اگر چه تاثیر اینگونه فعالیتها در درآمد كل خانوار غیر قابل انكار میباشد لیكن، سنجش میزان این تاثیر و اثرات حذف آن از درآمد خانوار مشكل است چرا كه درآمد زنان عمدتاً به صورت جانبی بوده و صرف موارد روزمره و هزینههای جاری كودكان و … میگردد و یا اصولاً ماهیت برخی از فعالیتهای زنان به گونهای است كه بیش از آنكه درآمد زا باشد، سبب صرفهجویی در هزینههای جاری خانوار میگردد.
از آنجائیكه بنیان اقتصادی قریب به اتفاق روستاهای كشور كشاورزی و فعالیتهای وابسته بدان میباشد، بهرهگیری از نیروی كار زنان عمدتاً در امور حاشیهای، پرزحمت و بعضاً طاقتفرساست، از آن جمله، نشا كردن، وجین، شیردوشی، تولید لبنیات، قالیبافی و تولید صنایع دستی، تهیه هیزم و تهیه و جمعآوری سوخت و مانند آن بدینسان اگر چه نقش زنان اهمیت بارز اقتصادی دارد اما از لحاظ اجتماعی مورد ارزشگذاری مناسب قرار ندارد. در واقع بی سبب نیست كه با ارتقاء سطح آگاهی و افزایش درآمد خانوار و نهایتاً بهرهگیری از دانش فنی (تكنولوژی) نقش اقتصادی در فعالیتها كاهش میپذیرد.
با نظر به روندهای جاری در مییابیم كه نقش اشتغال در توسعه روستایی بسیار كمرنگ و حاشیهای است و با توجه به شرایط موجود كار زنان باید دید چگونه میتوان نقش هدایت شدهای برای زنان در فرایند توسعه تعیین نمود؟ و به طور كلی با پیشبرد توسعه همه جانبه در روستاها چگونه میتوان زنان را كه عمدتاً از این فرایند متضرر شده و یا تبدیل به نیروهای غیرفعال و صرفاً یك زن خانهدار میگردند به جریان توسعه سوق داد.
بدین ترتیب اگر بپذیریم كه یكی از اهداف اساسی توسعه مكانی- فضای با ابعاد اجتماعی- اقتصادی ارتقاء منزلت و شان انسانی است باید بپذیریم كه در نظر گرفتن نقش و جایگاه زنان روستایی در برنامههای توسعه فرهنگی و اجتماعی- اقتصادی روستا نه تنها امری ضروری است بلكه در روند توسعه امری حیاتی به نظر میآید.
1-2- اهمیت و ضرورت تحقیق:
در مورد كار سخت و طاقت فرسای زنان روستایی بسیار نوشتهاند، محققین متعددی نشان دادهاند كه زنان روستایی در بسیاری از نقاط جهان از فقر و سختی معیشت در عذابند، گزارشهای فراوانی در مورد نقش موثر زنان روستایی در تامین نیروی كار كشاورزی، تولید مواد غذایی، فرآوری محصولات زراعی و دامی و … تدوین شده است.
اما شاید آنقدر كه پژوهشگران از شرایط كار و زنان روستایی متاسف میشوند زنان روستایی از آنچه كه هستند كمتر رنج میبرند و نسبت به آنچه میتوانند باشند و باید باشند تصویر روشنی در ذهن ندارند.
ملاك پژوهشگران و اندیشمندان مسائل زنان روستایی شاخصهایی از زندگی است كه در مخیله زنان روستایی هم شاید نگنجد، معیار اینكه زن روستایی هم انسان است، حق حیات و تصمیمگیری دارد، اجازه انتخاب باید داشته باشد استقلال اقتصادی میتواند موجب توانمندی او در تربیت فرزندان بشود، مشاركت میتواند لذت مفید بودن برای جامعه را به او بچشاند.
اینها معیارهایی است كه شاید زن روستایی چندان به آن نیاندیشیده ولی حداقل پنجاه سال است كه دنیا به آن فكر میكند. گرچه برخی از كشورها در منظومه آنچه كه دنیا به آن اندیشیده، قرار نگرفتهاند و یا خیلی دیر به این مدار پیوستهاند ولی بهر حال برای هر كشوری كه خواستار تعالی انسانها از جمله زنان روستایی است شناخت آنچه كه دیگران گفتهاند و عمل كردهاند ضروری است.
برای به دست آوردن یك معنای مفید و عامی از توسعه امور زنان، باید دو مفهوم برابری جنسیتی و مشاركت در فرایند توسعه كنار یكدیگر واقع شوند.
با توجه به واقعیتهای ملموس جهانی، متاسفانه زنان از موقعیتی نامطلوب در سطح بینالمللی برخوردارند كه بر اساس بررسی انجام شده در كتاب زنان جهان (1970-1990) كه توسط سازمان ملل متحد منتشر شده است این واقعیت آشكار شده كه چه در كشورهای در حال توسعه و چه در كشورهای توسعه یافته- اعم از فقیر و غنی- تمامی اطلاعات موجود نشانگر تبعیض علیه زنان است و آنها از كلیه امكانات لازم جهت بالا بردن اوضاع كمی و كیفی خود محروم ماندهاند و در برنامهریزی نیز حداكثر از اولویتهای ثانوی برخوردار میشوند.
پستهای كلیدی در سطح جهان بندرت به زنان تعلق دارد و آنها كمتر در مسائل مربوط به جامعه حضور فعال دارند و قوانین نیز تا به امروز معمولاً به طور مغرضانهای علیه زنان اجرا شده و ادامه یافته است.
با اینكه در اكثر جوامع، زنان بیش از مردان كار میكنند لیكن در محاسبات اقتصادی یا نقش آنان كمرنگ تلقی شده یا اصلاً به حساب نمیآید و از اهمیت تولیدی و اقتصادی كمتری برخوردارند. لذا بار كمتری از رشد و توسعه جوامع را به خود اختصاص میدهند. اگر حقوق حقه زنان برای كار در خانه، كشاورزی، نگهداری، حمایت و پرورش اعضای خانواده یا مدیریت خانه ملحوظ شود و آمار و ارقام- در جهان- آن را منعكس نماید، سطح بازدهی جهانی 25 تا 30 درصد افزایش خواهد یافت.
لازم به ذكر است كه 120 میلیون نفر كودكانی كه هرگز به مدارس راه نیافتهاند 81 میلیون نفر (دوسوم) از آنان را دختران تشكیل میدهند این عدم سرمایهگذاری و نابرابری درمناطق روستایی به مراتب مشهود است چنان كه بر مبنای گزارش توسعه انسانی 1994 با مقایسه در میان كشورهایی كه آمار آنها در دسترس بود شاخص توسعه برای زنان 60% این رقم برای مردان بوده است.
با وجود رشد مثبت نسبی جوامع بشری برای 500 میلیون زن روستایی در كشورهای در حال توسعه، تغییر چشمگیری در سطح و نوع زندگی روزانه آنان در چند دهه گذشته به وقوع پیوسته است.
نداشتن امكانات آموزشی برای دختران كه مدیران خانه در آینده خواهند بود به تنهایی میتواند سبب اثرهای زیانباری در اقتصاد خانوار باشد و درآمد خانه را كه روزانه از قدرت خرید كمتری نیز برخوردار است به معضلات كلان اقتصصادی تبدیل نموده و به آن شتاب بیشتری دهد تا حدی كه كل نظام را تحت تاثیر خود قرار دهد. زنان روستایی همواره به عنوان ركن اساسی واحدهای تولیدی مطرح بودهاند و ساختار اقتصاد خانواده بدون حضور آنها نمیتواند پایهای داشته باشد. مشاركت زنان روستایی در فعالیتهای اقتصادی واقعیتی انكار ناپذیر است و تاخیر تحولات فرهنگی و اجتماعی نسبت به تغییرات اقتصادی موجب شده است كه نقش تعیین كننده آنان در جامعه و در فرایند توسعه روستایی كشور مانند اغلب كشورهای در حال توسعه چندان آشكار نباشد. پوشیده ماندن نقش بسیار اساسی زنان روستایی در تولیدات بخش كشاورزی، موجب برخوردار نشدن آنان از نتایج به دست آمده در برنامههای توسعه و اصولاً مشاركت نداشتن زنان در فرایند توسعه شده است.
به نظر میآید در اغلب فرهنگها، به خصوص مناطق روستایی ایران، زنان در امور رهبری و تصمیمگیری، كه از عوامل توسعه محسوب میشوند نقش كمتری دارند آنها در فرایند تصمیمگیری در سطوح خانه مشاركت چندانی نداشته و در نتیجه حضور فعال آنها در فعالیتهای اجتماعی، مجامع، محلی، امور سیاسی و سازمانهای مردمی نیز مورد تردید بوده است. با توجه به این كه زنان روستایی بخشی از نیروی مولد جامعه روستایی را تشكیل میدهند، میتوانند با فعالیت خود به روند توسعه سرعت ببخشند. از این رو، توجه به نقش مشاركت زنان در شرایط حاضر امری الزامی به شمار میآید. به علاوه این قشر عظیم در تولید روستا و كارهای خانه نقش اساسی به عهده دارند كه تا كنون از نظر آماری عمدتاً در رده جمعیت غیر فعال و خانهدار طبقهبندی شدهاند.
از طرفی زنان در فرایند توسعه نیز نقش موثری خواهند داشت و نادیده گرفتن این امر، عملاً موجب میگردد تا قشر عظیمی كنار گذاشته شده و توسعه روستایی، مناسبی صورت نگیرد. دستیابی به اهداف توسعه مستلزم شناخت وضعیت موجود روستا و گروههای موجود در آن خصوصاً زنان روستایی است تا چگونگی فعالسازی آنها امكانپذیر گردد. لذا بررسی مساله مشاركت زنان روستایی از جهات گوناگون دارای اهمیت و ارزش میباشد. كه اهم آن عبارتند از:
1- تسریع در روند اجرای فعالیتها و برنامهها
2- رفع نیازهای روزمره افراد از طریق همیاری و همفكری
3- افزایش میزان بازدهی و كاهش هزینه عملیاتی طرحها و پروژهها
4- ایجاد زمینه مناسب جهت شكوفایی استعدادها و فعالیتهای ملی
5- افزایش روح همبستگی و همكاری
6- افزایش آگاهی اجتماعی و فردی
7- دخالت زنان در تصمیمگیری امور و تعیین سرنوشت خویش
8- مشاركت زنان به عنوان یك عامل مناسب توسعه و یك نیروی اساسی نیل به توسعه.
بنابراین با توجه به موارد فوق و اهمیت و نقش زنان روستایی در برنامهریزیهای آتی، بررسی و شناسایی عوامل و پارامترهای موثر در مشاركت آنان در فعالیتهای روستایی از اهمیت زیاد برخوردار میباشد.
برای رسیدن به توسعه روستایی لازم است زمینههای مناسب جهت رشد و تعالی كلیه روستاییانی كه برای آنان برنامهریزی شده فراهم شود بدین معنی كه هر گروه زنان و مردان روستایی به راحتی قادر باشند از تسهیلات و امكانات فراهم شده جهت ارتقاء سطح دانش و تواناییهای خود برخوردار شوند.
با در نظر گرفتن نقش زنان در عرصههای تولیدی و اقتصادی زمینههای مساعد برای توسعه روستایی به دست روستاییان توانمند فراهم خواهد شد و میدان عمل برای توسعه پایدار مهیا خواهد گشت.
1-3- فرضیه:
جهت دستیابی به تجزیه و تحلیل مناسب در رابطه با نقش زنان روستایی در تالش و برای جلوگیری از پراكندگی مطالب با توجه به گسترده بودن موضوع در فرضیه به شرح ذیل مطرح گردیده است كه در طی تحقیقات برای روشن شدن درستی یا نادرستی آن بررسیهایی انجام گرفته است.
- با رفع موانع اشتغال زنان و جلب مشاركت آنان در فعالیتهای اقتصادی اجتماعی میتوان یكی از اهداف مهم را تحقق بخشید.
- زنان روستایی تالش با ایفای نقش اقتصادی و اجتماعی خویش در حفاظت از محیط زیست نیز كه از اهداف توسعه بشمار میآید رل ارزندهای بازی مینمایند ودر صورت رفع موانع و افزایش كارآیی و اثربخشی آنان در جامعه روستایی دستیابی به اهداف توسعه همه جانبه امكانپذیر خواهد شد.
1-4- اهداف تحقیق:
از عوامل مهم دستیابی به توسعه برخورداری از نیروهای محركه یعنی سرمایه، نیروی كار و … میباشد. از آنجائیكه در مناطق روستایی كشور همانند سایر كشورهای جهان سوم كمبود سرمایه و تراكم بالای جمعیت مشهود بوده و این امر منجر به گسترش معضل بیكاری خصوصاً در بین جوانان میگردد، لذا تاكید بر بهرهبرداری بهینه از نیروهای محركه موجود عاقلانهترین راه رسیدن به هدف توسعه همه جانبه و یكپارچه میباشد.
در این راستا زنان كه نیمی از جمعیت را تشكیل میدهند غالباً از دید سیاستگذاران توسعه پنهان ماندهاند و لذا توجه بیشتری را میطلبند. بدین منظور مطالعه تقسیم كار جنسیتی اهمیت مییابد بنابراین از بدیهیترین اهداف طرح حاضر:
1- آشكار ساختن نقش پنهان زنان روستایی در پروسه تولید.
2- مطالعه نحوه درگیری زنان در فعالیتهای متنوع كه به نوعی منجر به تولید ارزش افزوده میگردد.
3- روشن كردن این موضوع كه نسبت فعالیت زنان از نقطهای به نقطه دیگر بر حسب ملاحظات جغرافیایی، اقتصادی و فرهنگی تغییر میكند همچنین بر حسب شرایط گوناگون محیطی شكل و میزان مشاركت زنان در امور مختلف تفاوت دارد.
4- ایجاد بستر مناسب جهت دستیابی به چهارچوب علمی برای سوق دادن زنان روستایی در پروسه توسعه روستایی.
5- جلوگیری از انزوای این قشر از جریان اقتصاد روستا.
1-5- پیشینه تاریخی:
نگاهی به فرایند تاریخی فعالیتهای زنان بیانگر این نكته است كه همواره این قشر عظیم نقش اساسی در شكلدهی تمدن بشری ایفا نمودهاند و همگام با مردان در عرصه فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی حضوری فعال و برجسته داشتهاند. نقشهایی همچون تربیت كودك، سازماندهی و مدیریت خانواده و بقای آن، بر ابتكار و قدرت زن استوار بوده است.
در دوران هخامنشیان مقام و منزلت اجتماعی زن مانند گذشته چشمگیر نبوده و حقوق و امكانات او در خارج از خانه و اجتماع در بعضی جهات با مرد قابل مقایسه نبود. در تعلیم و تربیت فرزندان نقش شایستهای به عهده داشتند و در میدانهای جنگ در كنار شوهران خود شركت میكردند و در مسائل سیاسی نیز مشاركتی فعال داشتند. در زمان داریوش كبیر، زنان در مجالس عمومی شركت میكردند و یا حتی به كارگری مشغول میشدند. مزد دختران و پسران متناسب با سن آنها پرداخت میشد و نسبت زنان كارگر به مردان خیلی بیشتر از امروز بوده است.[5]
پس از ظهور اسلام در ایران، با اینكه در تاریخ صدر اسلام زنان به اندازه مردان در امور اجتماع شركت داشتند و از حقوقی مشابه برخوردار بودند و در حقیقت نیمی از وظایف و مشاغل اجتماعی را به عهده داشتند، معهذا با انحرافاتی كه بعداً در نظام اجتماعی مسلمانان روی داد، انزوای زنان تقویت شده و تعالیم تساوی طلبانه اسلامی خنثی گردید و علیرغم تشویق اسلام به شركت زنان و مردان در امر دانش اندوزی عملاً این امر در مورد زنان نه تنها رواج نیافت، بلكه به عكس، برای زنان محدودیتهایی نیز به وجود آورد، خصوصاً محدودیتهای تحصیلی برای زنان، عاملی اساسی در جهت تشدید محرومیت آنان از فعالیتهای اجتماعی شد.[6]
ارتباط وسیعتر ایران با تمدن صنعتی غرب در دوره قاجار سبب تغییر در ساخت اجتماعی- انتقادی جامعه و در نتیجه، دگرگونی در زندگی و موقعیت اجتماعی زنان پایتخت و شهرهای بزرگ گردید. تماس زنان ایرانی با زنان اروپایی فرصتهایی برای مبادله عقاید ایجاد كرد. در نتیجه این تماسها، دو طرز تفكر زنان نسبت به خودشان و طرز تفكر مردان نسبت به زنان تغییراتی پدید آمد و این تغییرات موجب شد كه زنان نسبت به دورههای قبل، در عرصه حیات زندگی نقش موثری بیابند و در اجتماع فعالیتهایی را به عهده گیرند. از جمله این فعالیتها میتوان مشاركت زنان در فعالیتهای صنعتی، هنری، اجتماعی و سیاسی را نام برد. انتشار روزنامهها، نشریات و ایجاد انجمنها و تاسیس مدارس و … نیز از دیگر فعالیتهای نوینی بودند كه زنان ایرانی در اوایل قرن بیستم به آن اشتغال ورزیدند.
روند نسبی توسعه اقتصادی به وسیله عایدات نفتی روزافزون، موجب تغییرات اساسی در اقتصاد ایران و در نتیجه، موقعیت زنان گردید. این امر باعث فراهم شدن فرصتهای استخدامی و شغلی، اعم از كارهای خدماتی تا مشاغل سطح بالا برای زنان واجد شرایط گردید. ایجاد فرصتهای استخدامی برای زنان، كمك شایانی در از بین بردن مخالفت خانوادهها با تحصیل علم و فعالیتهای خارج از خانه زنان نمود. در ضمن این نكته محرز شد كه زن نقشهای كاربردی اقتصادی و اجتماعی مفیدی را در خارج از خانه میتواند ایفا كند.
این تغییرات بیشتر زنان مراكز شهری را تحت تاثیر قرار داد تا زنان روستاها و ایلات[7] زنان روستایی به لحاظ ساخت نظام اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی حاكم بر روستاها، همواره در فعالیتهای اقتصادی و تولیدی روستا، مشاركتی فعال داشتند در جامعه روستایی ایران به لحاظ عدم تغییر ساخت سنتی و تغییر كند ساختارهای اجتماعی- اقتصادی آن در طول زمان، روابط متقابل میان زن و مرد در خانواده همیشه مبتنی بر سلطه و فرمانروایی مرد و روابط اطاعت بی چون و چرای زن بوده است. مرد همیشه نانآور خانواده محسوب شده و با اینكه زنان نیز در عرصه فعالیتهای خارج از خانه سهم عمدهای داشتهاند لیكن این سهم و نقش، همواره ناچیز و بیارزش تلقی شده است.
به منظور روشن شدن فرآیند مشاركت زنان در فعالیتهای توسعه روستایی و تغییر و تحولات حاكم بر آن، دورههای تاریخی مشاركت زنان در روند توسعه روستایی را میتوان به دو دوره قبل و بعد از اصلاحات ارضی و یك دوره بعد از انقلاب جمهوری اسلامی در ایران تقسیم كرد.
فایل ورد 240 ص
توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود.
برچسب ها : نقش زنان , فعالیتهای اجتماعی زنان , فعالیت اقتصادی زنان در جامعه , جایگاه زنان در اشتغال